شروعی دوباره
شروعی دوباره
بی تو طوفان زده دشت جنونم
قالب وبلاگ

 

 
تا حالا فکر کردین اگه ادم و حوا گول اون شیطون ناجنسو نمیخوردن الان چه روزی داشتیم؟؟؟؟خب بیاین با هم فکر کنیم اگه این جد مشترکمون اگه از اون میوه نمیخوردن روزگارمون الان چه جوری بود:
ساده ترین  و اولین چیزی که به ذهنمون میرسه اینه که بگیم هیچی الان تو بهشت بودیم داشتیم عشق دنیا رو (اوه نه نمیشه گفت دنیا) عشق بهشتو میکردیم.نه نه نه اینم نشد چون عشقم که مال این دنیاست .آخه عشق با یک نگاه شروع میشه (خب اونجور که توکتابا نوشتن منظورمه) نگاه به نامحرمم که حرومه وای که دیگه اگه از روی منظور باشه .بهشت هم که جای این کارای حروم نیست.ادم با دیدنه که عاشق میشه اگه هم نبینه که نمیشه البته تو این مورد استثنا هم هست .مثلا خودم کلی داستان خوندم که یارو کور بوده عاشق صدای طرفش میشه.خب پس شنیدن صدای طرف مقابل هم میتونه تو عاشق شدن موثر باشه...ولی ولی ولی ولی خب شنیدن صدای زن برای یه مرد به جز در موارد ضروری گناهه.تو بهشتم که جای گناه کردن نیست.ای بابا بازم نشد که بشه.خب فکر کنم قضیه ی عشق و عاشقی کلا کنسله تو بهشت پس نمیتونیم بگیم عشق بهشتو میکردیم.تازه یه چیز مهمتر اینقدر تو بهشت حور و پری زیبا رو ماه جبین هست که دیگه عشق یه دختر و پسر وزن و مرد معنی نداره هرکی اونجا میگرده بیدردسر یه حوری واسه خودش پیدا میکنه دیگه.خلاصه روده درازی نباشه عشق و عاشقی تعطیل.
حالا میزیم سر موضوعای اخلاقی مثلا یه مقولش همین فداکاری و ایثاره که این یکی دیگه صد در صد تو بهشت معنی نداره وچرا؟ای بابا این که دیگه پرسیدن نداره.تا اونجایی که من شنیدم و خوندم فداکاری مال وقتیه که طرف به خاطر عشقش به طرف مقابلش یا عشقش به آرمانش و ارزشش حاضره از چیزی که دوست داره بگذره .ولی وقتی خوب فکر کنیم میبینیم تو بهشت هر کی سرگرم کار خودشه کسی هم به کسی زور نمیگه تا یکی دیگه بخواد ازش طرفداری کنه .اونجا همه چی ردیفه نیازی نیست که بخاطر اینکه طرفمون که عاشقشیم(این موضوع فبلا منتفی شده ) به اون چیزی که میخواد برسه ما هم از همه چیمون بزنیم.اونجا هرکی هرچی بخواد داره.دیگه اونجا کسی به کسی زور نمیگه ظلم نمیکنه تا  گروه حقوق بشرو سازمانای انساندوستانه بخوان فرصت فداکاری داشته باشن.
 
آخه دیگه شیطون نمیتونه آدما رو گول بزنه تا اونا کار بد کنن
تصور کنید دیگه آدم بدی نیست که یه آدم خوب بیاد و مثلا نصیحتش کنه که بد نباشه.
دیگه ظلمی نیست که یه آدم بزرگ بیاد و همه رو از دستش نجات بده
دیگه نیازی نیست مامانا واسه اینکه بچشون که  تو امتحان تجدید شده از بابا کتک نخوره به دروغ بگن بچشون 18 شده نه 8.
دیگه هیچ وقت یک دختر بچه با اشتیاق به کاغذ رنگی هایی که پسر بچه ی همبازیش با کلی علاقه جمع کرده و بش داده نیگا نمیکنه چون تو بهشت همه چی زیاده  اصلا  کی گفته تو بهشت مهدکودک وجود داره .
دیگه هیچ وقت سارا ی  قصه ها نمیتونه لذت لحظه ای رو که نونش رو به یه زن فقیر داد (با وجود اینکه خودش گرسنه ست) احساس کنه.چون تو بهشت نون زیاده کسی هم گرسنه نمی مونه.
دیگه هیچ وقت یه پدر نمیتونه غرور لحظه ای که با دستمزد کمش برای بچه هاش عیدی میخره و میاره خونه رو دید.
دیگه گریه ای نیست چون بهشت غم نداره.چون غم نیست پس شادی هم معنی نداره. چون زجر  نیست پس لذت فقط از سه حرف لام ذال و ت تشکیل شده و نه بیشتر.چون نیاز نیست پس بی نیازی هیچ کجا میخواد خودشو به رخ بکشه.تو بهشت دیگه پطرسی نیست تا به خاطر مردمش یک شب تا صبح با اون انگشت کوچولوش از فروریختن استخر به خاطر عشقش به مردمش و احساس بزرگی که بعدا بهش دست میده و غروری که میتونه با اون سرش رو بالا بگیره جلوگیری کنه.
ما دیگه تو درسامون دهقان فداکار نداریم چون تو بهشت کافیه اراده کنی تا از اینجا بری یه جای دیگه.تازه مهندسا تو بهشت محاله پل بد بسازن.
 
دیگه ضحاک ماردوش نیست تا کاوه به خونخواهی ایرانیان بیاد و درفش کاویانو افراشته کنه و ببینه چند تا آدم با غیرت هستن و ببینه چقدر عاشق میهنشونن. چون تو بهشت نه میهن نه عشق هیچ کدوم  مفهومی نداره.همیشه روز معنی داشته و زیبا بوده چون از فراز شب اومده.نور قشنگ نیست مگر اینکه از پس تاریکی وهم آسایی بیاد که مدتها عذابت میداده.هیچ مادرما مهربون نیست تا تو روزنامه نخونیم یه مادر سنگدل بچه ش رو فروخته یا حتی کشته.زمانی چیزی زیباست که در برابر زشتی قد علم کند.
فکر کنم بهشت وقتی قشنگه که ما ازین جهنم با کلی چیزای خوب بریم.مثلا با عشق یا با ایثار.
 شما هم بیاین تصور کنین که اگه آدم و حوا گول نخورده بودن الان چه روزگاری داشتیم.......
 
 
 


نظرات شما عزیزان:

بشار
ساعت11:50---2 تير 1390






الهی ! هرگاه که تو را خواندم، پاسخم گفتي ...



الهی ! از تو تنها تو را مي خواهم ...



الهي ! چون تو حاضري چه جويم ... و چون تو ناظري چه گويم ...



خدايا ! مرا به خاطر شکايتهايم ببخش ...



خدایا ! از تو به خاطر آنچه برايم مقدر کرده اي متشکرم ...



الهي ! آن خواهم که هيچ نخواهم ...



خدايا! ما اگر بد کنيم، تو را بنده هاي خوب بسيار است، تو اگر مدارا نکني ما را خداي ديگر کجاست؟



الهي ! درمانده ام از دست خويش و به مدد فيض تو محتاجم ...



خدای من ! عاقبت همه ما را ختم به خير بگردان ...



الهي ! اگر من از تو جز تو خواهم، فرق ميان من و بت پرست چيست؟



خدایا ! آرامشي عطا فرما تا بپذيرم آنچه را که نميتوانم تغيير دهم ...



خدایا ! شهامت عطا فرما تا آنچه را مي توانم تغيير دهم ...



معبودا ! تو كيستي كه من اينگونه بي تو بي تابم ...



معبودا ! مرا بيشتر از پيش عاشق خود بگردان ...



خالقا ! بهتر آنست که جز تو کسي را براي خويش و به نام خويش مخوانيم یاریمان ده ...



پروردگارا ! عظمتت را شکر؛ شکوهت را سجده و مهربانيت را سپاس ....



خدايا ! به من صبر و بینشی عطا فرما تا در مشکلات و مصائب هم شاکرت باشم ...



خدايا ! مرا تنها وامگذار که تو بهترين دادرسي ...



خدايا ! مرا به گونه اي بساز و شکل بده و بتراش که مايه شرمساري تو نباشم ...



خدايا ! به ما معرفتي عطا كن تا بتوانيم آنطور كه تو مي پسندي زندگي كنيم ...



خداوندا ! اگر داشته هایم ذليلم مي کند ندارم کن ...



خداوندا ! اگر کاشتم اسير چيدنم مي کند بي کارم کن ...
پاسخ: ممنون بسیار بسیار زیبا بود. تمام مطالب ارسالی


بشار
ساعت11:48---2 تير 1390


خدایا چشمی ده که فقط تو را ببینم ...



خدایا گوشی ده که فقط کلام تو را بشنوم ...



خدایا حضوری ده که فقط در محضر تو باشم ...



خدایا قلبی ده که فقط جای تو باشد ...



خدایا زبانی ده که فقط حق را بگوید ...



خدایا دستی ده که فقط دستگیر بندگان تو باشد ...



خدایا پایی ده که فقط در راه تو قدم بردارد ...



خدایا ذائقه ای ده که فقط حلاوت بندگی تو را بچشد ...



خدایا عمری ده که فقط در راه تو صرف شود ...



خدایا علمی ده که معرفت به تو را زیاد کند ...



خدایا علمی عطا کن که در آن گمراهی نباشد ...



خدایا حافظه ای عطا کن که در آن نسیان نباشد ...



خدایا زبانی عطا کن که در آن لغو نباشد ...



خدایا همنشینی عطا کن که در آن ملامت نباشد



خدایا حضوری عطا کن که در آن غفلت نباشد ...



خدایا عزتی عطا کن که در آن ذلت نباشد ...



خدایا دلی عطا کن که در آن غیر نباشد ...



خدایا چشمی عطا کن که در آن کوری نباشد ...



خدایا نوری عطا کن که در آن ظلمت نباشد ...



خدایا رحمتی عطا کن که در آن نقمت نباشد ...



خدایا حلالی عطا کن که در آن حرام نباشد ...



خدایا قُربی عطا کن که در آن بُعد نباشد ...



خدایا حلاوتی عطا کن که در آن تلخی نباشد ...



خدایا بندگی عطا کن که در آن عصیان نباشد ...



خدایا عمری عطا کن که در آن اندوه نباشد ...



خدایا زندگی عطا کن که در آن حسرت نباشد ...



خدایا هدایتی عطا کن که در آن سرگردانی نباشد ...



خدایا آرامشی عطا کن که در آن نگرانی نباشد ...



خدایا رضایتی عطا کن که در آن منیت نباشد

...

خدایا توانی عطا کن که در آن عجز نباشد ...




بشار
ساعت11:46---2 تير 1390

خداوندا !

خدایا ! می دانم که نادانم به ذره ای از علم بیکرانت دانایم کن...

بارالها ! زبانم در ستایش تو قاصر است به من زبانی عطا کن تا گوشه ای اندک از رحمت بیکرانت را سپاس گویم ... به من زبانی ده که جز بر حمد تو گویا نگردد ...

خدایا ! یاری ام کن قلبم را از تمام کینه ها پاک نمایم که غیر از تو کسی بر این کار قادر نیست ...

خداوندا ! به من صبری ده که بر سیلی دشمنان بخندم و با خنجرهای دوستان به رقص آیم ...

خدایا ! شرکم را به یکتاییت ، ضعفم را به قدرتت، جهلم را به علمت، حماقتم را به حکمتت، گناهانم را به رحمتت، عصیانم را به عزتت، تیرگی دلم را به نورت، بی حرمتی هایم را به قداستت، تنگ دستی و بخلم را به کرمت و ناسپاسی ام را به لطفت ببخش ...

خدایا ! به خیر و شر خود آگاه نیستم به علمت و به رحمتت هر آنچه خیر من در آن است بر من فرو فرست و هر آنچه شری برای من در آن است از من دور گردان ...

خدایا ! به من یقینی ده که جز تو در هستی هیچ چیز نبینم ...

خدایا ! به من دلی ده که جز مهر تو در آن هیچ مهری را راه نباشد ...

خدایا ! به من قلبی ده که دوست داشته باشم هر آنچه آفریده ی توست ...

بارالها ! هر آنچه دارم از آن توست پس آنچه بر مصلحت من است بر زبانم جاری کن تا از تو تمنایش کنم که خود بسیار نادانم ...

خدایا ! خواسته هایم بسیارند ولی هیچ چیز در قبال آنها ندارم

تو از مخزن بی انتهای کرمت آنها را به من عطا کن ...

خداوندا ! آرامشی عطا فرما كه بپذیرم آنچه را كه نمیتوانم تغییر دهم شهامتی كه تغییر دهم آنچه را كه میتوانم و دانشی كه تفاوت آن دو را بدانم ...

خداوندا ! با تمام آنچه تو به من عطا کردی می خوانمت پس دعایم را و دعای همه بندگانت را اجابت فرما ...


بشار
ساعت10:50---2 تير 1390

سلم خواهر عزیز
بعد از چند روز که لوکس بلاگ اجازه ورود به قسمت نظرات رو نمیداد البته شاید من نمیتونستم خلاصه نظری رو که برای رضا جان نوشتم برای شما هم کپی کردم ...
(( از شما هم ممنونم که باعث شدید کمی مطالعه و جستجو کنم ...
آیات 30 الی 33 سوره ی بقره و تفاسیر مربوطه در تفسیر نمونه جلد یک از
صفحه ی 170 به بعد و تفسیر المیزان جلد اول قسمت پنجم و کتاب معانی از
امام صادق (ع) که منظور از علم آدم الاسماء کلها رو حجتهای خدا که به
خلافت در زمین از ایشان سزاوارترند و می توانند جانشین خدا در زمین باشند
معرفی کرده است ...
نوشته بودین میخواین تفسیر رو با قرآن مطابقت بدین ولی این که مقدور نیست
تفسیر با معنی قرآن فرق داره و ...
باز هم شدید معتقدم که همه چیز برنامه ریزی شده و از قبل تعیین شده هست
به معنی جبر (خواست و اراده ی خدا ) و این هیچ مباینتی با اختیار نداره
... اختیار میتونه جبر رو تثبیت یا تغییر بده ...
در مورد جبر الهی نباید جبر رو مطلق دانست منظور خواست و اراده ی خدا هست
که اراده ی انسان در طول اراده ی خداست . خدا راه مشخصی رو برای اشخاص
ارائه کرده ( یعنی جبر و خواست و اراده ی خدا ) که انسان اون راه رو یا
طی میکنه یا با اعمال خوب و بد تغییرش میده ( یعنی اختیار و استفاده از
عقل و شعور )
مثل این که خدا فیلمنامه رو نوشته و در اجرا تهیه کننده ( شرایط و موقعیت
و ... ) و بازیگر اون رو تغییر میدن یا به نحو خوب یا بد یا همون رو
اجراش میکنن ...
در مورد شب قدر و تعیین مقدرات یک ساله و ... به سوره ی قدر و تفاسیر آن
در تفسیر نمونه جلد 27 از صفحه 180 به بعد و تفسیر المیزان جلد بیستم
قسمت هیجدهم مراجعه کنین ...
در مورد بحث قبلی این که دعا و نماز با هم فرق دارن ... نماز ادای وظیفه
و از واجبات ادیان هست که میبایست از قبل تعیین شده و ثابت باشه ولی دعا
که حرف زدن با خداست از مستحبات بوده و افراد آزادند مستحبات رو هر طور
بخوان انجام بدن و کم و زیادش کنن و غیره ...
دوست من اگر من عاشق بشم برای نشان دادن عشقم به معشوق از دیگر عاشقان
راه و رسمش رو یاد میگیرم و هم به طرق رسمی و تشریفاتی و هم هر طور که
دوست دارم عشقم رو به معشوقم میرسونم ...
این مباحث هم شیرین هستن و هم اشکال دارن چون هم وسعتشون زیاده و هم
کارشناس دینی نیستیم و اطلاعاتمون محدوده ... ))


بشار
ساعت17:14---30 خرداد 1390


سلام

عزیزان از روز ازل مقدرات بشر نوشته شده و جبر و اختیار به آدمی داده شده تا با بکارگیری عقل بتونه مقدراتش رو تغییر بده ...

( خداوند امانتی را خواست به مخلوقاتش بدهد هیچ یک قبول نکرد زمین قبول نکرد آسمان قبول نکرد آدمی آن را پذیرفت و آن امانت عقل بود ... )

انواع تفاسیر سوره بقره رو که ببینیم خواهیم دید منظور از عرضه کردن اسماء به آدم همان نشان دادن روح پنج تن آل عبا به حضرت آدم بوده ...

باز دوباره میبینیم از روز ازل خدا همه چیز را برنامه ریزی کرده بوده ...

یا وقتی حضرت آدم به زمین حبوط کرد وقتی خداوند توبه ی ایشان را پذیرفت که به همان پنج تن متوسل شد ...

یا بیایم یه کم قضیه رو کوچکتر کنیم ... شب های قدر مقدرات یک ساله ی هر فرد نوشته میشه و این اختیار فرد هست که با اعمالش اونها رو در طی سال تثبیت کنه یا عوض کنه ...

پس جبر و اختیار با هم و با عقل انسان شکل میگیره ...

تمامی امور بشر با جبر هست و اختیار اون رو یا به تکامل میرسونه یا به ابتزال ...

خدا مقدر نمیکنه من دزدی یا ... کنم این منم که بسته به شرایطم و چگونگی استفاده از عقلم ( اختیارم ) کاری رو میکنم ...

خدا داناي مطلقه و همه چيز رو ميدونه و اين به اين معني هست كه خودش سبب همه مقدرات هست . خيلي چيزها اتفاق ميوفته كه خدا دوست نداره ولي چون اختيار رو به انسان داده دخالت نميكنه و صد البته که راهنمايي ميكنه و با سر گذشت دیگران و تجربه ی گذشته ی خودمون و ... کمکمون میکنه تا مجدد مرتکب اشتباه نشیم اگر از عقلمون استفاده کنیم ...

خواست خدا هم اینه که خودمون آینده و آخرتمون رو بسازیم و بسته به اعمالمون به بهشت یا جهنم بریم میدونین که در جهنم آتشی نیست و در بهشت حور العینی اینها اعمالمون هستن که از این دنیا پس از تجربه ی مکافات خیر و شر اعمالمون با خودمون به اون دنیا هم خواهیم برد ...

زاهید منی آللاتما جهنمده اوت اولماز اونلار کی یانیرلار اوتی بوردان آپاریپلار ...

قربان شما و اگه اشکالی تو نظرم بود به بزرگی خودتون ببخشید ...


پاسخ: خواهش میکنم. پس یعنی شماهم قبول دارید که با اختیار میشه آینده رو تغییر دا؟.


بشار
ساعت10:54---28 خرداد 1390

یک کشتی در طوفان شکست و غرق شد . فقط دو مرد توانستند به سوی جزیره ای بی آب و علف شنا کنند و نجات یابند .
دو نجات یافته دیدند هیچ کاری نمی توانند بکنند با خود گفتند بهتر است از خدا کمک بخواهیم . بنابراین دست به دعا شدند و هر کدام به گوشه ای از جزیره رفتند .
مرد اول از خدا غذا خواست . فردا مرد اول درختی یافت و میوه ای بر آن ٬ آن را خورد . اما مرد دوم چیزی برای خوردن نداشت .
هفته ی بعد مرد اول از خدا همسر و همدم خواست . فردا کشتی دیگری غرق شد ٬ زنی نجات یافت و به مرد رسید . در سمت دیگر مرد دوم هیچ کس را نداشت .
مرد اول از خدا خانه ٬ لباس و غذای بیشتری خواست . فردایش به صورت معجزه آسایی تمام چیزهایی که خواسته بود به او رسید . مرد دوم هنوز هیچ نداشت .
دست آخر مرد اول از خدا کشتی خواست تا او و همسرش را با خود ببرد . فردای آن روز کشتی ای آمد و در سمت او لنگر انداخت . مرد خواست به همراه همسرش از جزیره برود و مرد دوم را هما جا رها کند . پیش خود گفت مرد دیگر حتما شایستگی نعمت های الهی را ندارد چرا که درخواست های او پاسخ داده نشد ٬ پس همین جا بماند بهتر است .
زمان حرکت کشتی ندایی از آسمان پرسید : چرا همسفر خود را در جزیره رها می کنی ؟ پاسخ داد : این نعمت هایی که به دست آورده ام همه مال خودم است همه را خودم درخواست کرده ام . درخواست های او که پذیرفته نشد پس لیاقت این چیزها را ندارد .
ندا ٬ مرد را سرزنش کرد که اشتباه می کنی ! زمانی که تنها خواسته ی او را اجابت کردم این نعمت ها به تو رسید ...
مرد با حیرت پرسید : از تو چه خواست که باید مدیون او باشم ؟
ندا پاسخ داد : از من خواست که تمام خواسته های تو را اجابت کنم !!!


بشار
ساعت10:53---28 خرداد 1390


سلام عزیز

مطلب خوبی هست !!!

اما این برنامه ی خدا بوده و از اول همه چیز رو برنامه ریزی کرده تا ما ها درس بگیریم و ... اگه درک کنیم و خوب بفهمیم و هوشیار باشیم .

چرا که خدا اگه میخواست میتونست جلوی هر کاری رو بگیره مثلا خدایی که آتش ابراهیم رو گلستون میکنه نمیتونسته جلوی واقعه ی عاشورا رو بگیره ؟؟؟

این به خاطر درس زندگی و ... برای ما بوده !

لحظه لحظه ی آفرینش و خلقت هم برای آموزش و یاد گیری انسانها بوده است مثل سجده بر آدم که چه کسایی مطیع و تسلیم خدا بوده اند و مقاماتشون حفظ شده و چه کسایی سرپیچی کرده و مراتبشون از بین رفته ( میدونین که شیطان از جنیان هست و در اثر عبادت و ... به مقام ملائک رسیده بوده و در صف اونها قرار گرفته بود و وقتی امر بر سجده شد ملائک که تسلیم بر حق هستند همگی سجده کردند و شیطان نمایان شد که از ملائک نیست و ..... )

راستی گذشته از این ها منظور کدوم بهشت هست آخه بهشت هم رتبه بندی داره ...

اگه در مورد این مسایل صحبت بشه فکر نکنم کسی دلش بخواد به بهشت بره !

بهشت جای مزدور هاست یعنی جای کسایی که کار خوب انجام میدن تا به بهشت برون و جهنمی نشن اما کسایی که فقط و فقط به خاطر خدا و رضای حضرتش کار خیر انجام میدن و به فکر ثواب و پاداش نیستند که به بهشت نخواهند رفت اونها به دیدار خواهند رسید و بهشت کجا و دیدار کجا ؟

ببخشید شاید غیر مرتبط باز نوشتم و در هر حال مطلبتون قشنگ بود ...


پاسخ: همیشه مطالب شما قشنگ و مرتبط. مرسی


آدم زمینی
ساعت10:05---28 خرداد 1390
سلام دوست گلم
خیلی جالبه اما یه چیز دیگه رو هم میشه گفت
اگه آدم و حوا گول نمی خوردن به زمین نمیومدن تا بچه دار بشن و ماها بوجود بیایم
من فکر می کنم بهشت آدم و حوا مال قبل از بلوغ بوده و او ن میوه ممنوعه میوه بلوغ . اکثر آدما تا وقتی به بلوغ نرسند در بهشتند این بلوغ از جسمی شروع میشه و به عقلی و در نهایت عرفانی می رسه .
هر چه از دوران قبل از بلوغ که دوره بی خیالی و زیبا دیدن همه چیز لذت بردن از هر چیز کوچک و بزرگ دنیاست دور تر می شیم از اون بهشت بیشتر فاصله می گیریم تا در انتها اگر به بلوغ عرفانی برسیم به بهشتی بالا تر از بهشتت اولیه راه پیدا کنیم و ...


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ جمعه 27 خرداد 1390برچسب:بهشت,جهنم,آدم,حوا,عشق,روزگار, ] [ 1:15 ] [ طیبه ] [ ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شروعی دوباره و آدرس star65.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





امکانات وب

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 34
بازدید دیروز : 46
بازدید هفته : 155
بازدید ماه : 154
بازدید کل : 11590
تعداد مطالب : 107
تعداد نظرات : 177
تعداد آنلاین : 1